قرار الهی

منبر،سخنرانی،دروس حوزه، مقالات اسلامی،روضه و..

قرار الهی

منبر،سخنرانی،دروس حوزه، مقالات اسلامی،روضه و..

پیوندهای روزانه
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیه الله سیبوی» ثبت شده است

 احترام به سادات

سادات

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مَن رأی اولادی ولم یَقمُ بین یَدَیه فقد جَفانی و من جفانی فَهُوَ مُنافق؛

 هر کس یکی از اولاد مرا ببیند و به احترام او از جای برنخیزد، هر آینه به من جفا کرده است و هر که به من جفا کند، منافق است

و در کلام دیگری فرمود: من رأیَ اولادی و لایَقوم قیاماً تاماً إبتلاهُ الله تعالی ببلاءٍ لا دواءَ لَه؛

 هر که اولاد مرا ببیند و تمام قامت به پیش پایش برنخیزد، خداوند او را به درد بی درمانی گرفتار سازد

***

منبع 2 روایت:کتاب فضائل السادات،تالیف:علامه سید محمد اشرف؛فرزند آیه الله محقق داماد؛صفحه 41

******

داستانک 1:

از آیت الله سیبویه سؤال کردند به چه علت با کهولت سن ، چشم و گوش شما ضعیف نشده است؟

 ایشان در جواب گفتند : در اعوان جوانی حدیثی در خصوص اکرام و احترام به سادات و ذراری حضرت فاطمه ( س ) خواندم که در آن حدیث از قول رسول اکرم ( ص ) آمده بود که هر کس فرزندی از فرزندان مرا دید تمام قد پیش روی او بایستد و صلوات بفرستد ، من هم از آن زمان تا به حال با دیدن یکی از ذراری آن حضرت و سادات تمام قامت در پیش روی او می ایستم و صلوات می فرستم . به این علت است که به ضعف چشم و گوش دچار نگشته ام .

*****

 

داستانک 2:

در احوالات مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرا نی آمده است:

همسر ایشان از سادات علویه بود علاوه بر احترام زیادی که آقا برای ایشان قائل بودند، هر وقت که در خانه فرصت یاری می‌نمود، یار و کمک کار ایشان بودند؛ اساساً ایشان به کسی زحمت نمی‌داد مخصوصا امور شخصی خویش را تا آنجایی که می‌توانستند و قدرت و توان داشتند خودشان انجام می‌دادند، تا آنجا که از همسر خود نمی‌خواستند که مثلا لباس‌هایشان را بشویند، بلکه این همسرشان بودند که با توجه به اخلاق مرحوم آقا از ایشان می‌خواستند که لباس‌هایشان را برای شستن در اختیار ایشان بگذارندو باز هم به سادگی حاضر نمی شدند گاه نیز دیده می شد که جارو به دست گرفته و حیاط منزل را جارو می زنند و این در حالی بود که حتی راه رفتن با عصا برایشان مشکل بود

و نیز نقل شده ایشان هیچگاه در طول عمرشان، پایشان را در هنگام خوابیدن به طرف همسر سیده شان دراز نکرده بودند؛ البته ایشان آنقدر کمال اخلاق و ادب و لطافت روحی داشتند و مؤدب بودند که پایشان را جلوی کسی ولو از اهل خانه، دراز نمی کردند.



  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۵ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۰
  • ۴۹۶ نمایش