قرار الهی

منبر،سخنرانی،دروس حوزه، مقالات اسلامی،روضه و..

قرار الهی

منبر،سخنرانی،دروس حوزه، مقالات اسلامی،روضه و..

پیوندهای روزانه
پیوندها

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است


ره توشه ماه مبارک رمضان

ویژه برادران :

فایل pdf


فایل اندروید


ره توشه راهیان نور ماه مبارک رمضان ویژه خواهران

ویژه خواهران:

فایل pdf

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۶
  • ۵۴۳ نمایش
نرم افزار آشنایی با احکام روزه

روزه هم احکام مربوط به خود را دارد، شاید ما برای پیدا کردن برخی از احکام روزه ساعت ها وقت گذاشته ایم ولی برنامه «احکام روزه» تمامی احکام مرتبط با روزه را در درون خود گنجانده است.

اپلیکیشن «احکام روزه»، مجموعه ی استفتاءات مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص موضوع روزه و احکام آن است.

در این برنامه به توضیح موضوعاتی مانند: معنای روزه، انواع روزه، نیت روزه، احکام روزه مسافر، احکام پزشکی روزه، احکام بانوان، احکام قضای روزه، زکات فطره و نماز عید فطر پرداخته شده است.

از ویژگی های نرم افزار می توان به مواردی چون: رابط کاربری زیبا، استفاده از منابع معتبر، توضیح کامل هر بخش و … اشاره کرد.


دریافت فایل

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۲
  • ۵۶۶ نمایش

بسم الله الرحمن الرحیم

در این مطلب شرح صوتی و « متن ترجه کتاب صمدیه» درس نحو را در سطوح مختلف و بیان شده برای کتب نحوی گوناگون در ذیل، کنار هم گردآوری کرده ایم که ان شاالله مورد استفاده شما دوستان عزیز قرار گیرد.


دانلود صوتی


ردیف

عنوان درس

عنوان کتاب

نام مدرس

دریافت

1

نحو 1

صمدیه

هاشمیان (جدید)

دریافت

2

 نحو 1 

صمدیه

پورمدنی

دریافت

3

نحو 1

هدایه

پورمدنی

دریافت

4

نحو 1

صمدیه

مدرس افغانی

دریافت

5

نحو1

صمدیه

ملکیان

دریافت


دریافت متن صمدیه (خلاصه)


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۵
  • ۲۶۴۸ نمایش

جمعه ها دیر زمانیست که بهتر شده اند


ندبه ها با نفس اشک زمین تَر شده اند

مثل گل ثانیه ها نبض معطر شده اند


افق امروز پُر از مستی باران زده است


جمعه ها دیر زمانیست که بهتر شده اند


اتفاق است و یا حادثه من بی خبرم


حس این حادثه ها قند مکرر شده اند


شنبه ها.... جمعه و یا هرچه که تو می خواهی


جان به لب آمده هم بال کبوتر شده اند


در دل منتظران شوق و سروریست عجیب


آسمانها و زمین حالت دیگر شده اند


رقص مهتاب گواه است یقین می آیی


عرشیان در دل مهتاب شناور شده اند


نیمه ی کامل شعبان شده و وعده ی دوست


شاهدان منتظر زمزم کوثر شده اند


آسمانها و زمین پلک زدند انگاری


لحظه ها ی فرج عشق مُیَسر شده اند

......................................................................


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۴
  • ۴۱۳ نمایش

 رضایت مادر

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر بالین جوانی که در حال مرگ بود ، حاضر شد و فرمود : ای جوان کلمه توحید (لا اله الا الله ) بر زبان بیاور . جوان زبانش بند آمده بود و قادر بود ادای توحید نبود .

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به حاضرین فرمود : آیا مادر این جوان در اینجا حاضر است ؟

زنی که در بالای سر جوان ایستاده بود گفت : آری ، من مادر او هستم .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : آیا تو از فرزندت راضی و خشنود هستی ؟ گفت : نه ، من مدت شش سال است که با او حرف نزده ام .

فرمود : ای زن او را حلال کن و از او راضی باش ! گفت برای رضایت خاطر شما او را حلال کردم ، خداوند از او راضی باشد .

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رو به آن جوان نمود و کلمه توحید را به او تلقین نمود . جوان بعد از رضایت مادر زبانش باز شد و به یگانگی خدا اقرار کرد .

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : ای جوان چه می بینی ؟ گفت : مردی بسیار زشت و بدبو را مشاهده می کنم و اکنون گلوی مرا گرفته است . پیامبر دعائی به این مضمون به جوان یاد داد و فرمود : بخوان : (ای خدایی که عمل اندک را می پذیری و از گناه و خطای بزرگ درمی گذری از من نیز عمل اندک را بپذیر و از گناه بسیار من درگذر ، چرا که تو بخشنده و مهربانی ) .

جوان دعا را آموخت و خواند؛ سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید : اکنون چه می بینی ؟ گفت : اکنون مردی (ملکی ) را می بینم که صورتی سفید و زیبا و پیکری خوشبو و لباسی زیبا بر تن دارد و با من خوش رفتاری می کند (بعد از دنیا رحلت کرد) . 


.................................................... 


داستان دوم احترام به والدین


  همنشین حضرت موسی علیه السلام

روزی حضرت موسی علیه السلام در ضمن مناجات به پروردگار عرض کرد : خدایا می خواهم همنشینی را که در بهشت دارم ببینم که چگونه شخصی است !

جبرئیل بر او نازل شد و گفت : یا موسی علیه السلام قصابی که در فلان محل است همنشین تو است . حضرت موسی به درب دکان قصاب آمده ، دید جوانی شبیه شبگردان مشغول فروختن گوشت است .

شب که شد جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل روان گردید .

موسی علیه السلام از پی او تا درب منزلش آمد و به او گفت : مهمان نمی خواهی ؟

گفت : بفرمائید ، موسی علیه السلام را به درون خانه برد . حضرت دید جوان غذائی تهیه نمود ، آنگاه زنبیلی از طبقه فوقانی به زیر آورد ، پیرزنی کهنسال را از درون زنبیل بیرون آورد و او را شستشو داد ، غذا را با دست خویش به او خورانید .

موقعی که خواست زنبیل را به جای اول بیاویزد پیرزن کلماتی که مفهوم نمی شد حرکت نمود؛ بعد جوان برای حضرت موسی علیه السلام غذا آورد و خوردند .

موسی علیه السلام سوال کرد حکایت تو با این پیرزن چگونه است ؟ عرض کرد : این پیرزن مادر من است ، چون وضع مادی ام خوب نیست که کنیزی برایش بخرم خودم او را خدمت می کنم .

پرسید : آن کلماتی که به زبان جاری کرد چه بود ؟ گفت : هر وقت او را شستشو می دهم و غذا به او می خورانم می گوید : خدا ترا ببخشد و همنشین و هم درجه حضرت موسی در بهشت کند موسی علیه السلام فرمود : ای جوان بشارت می دهم به تو که خداوند دعای او را درباره ات مستجاب گردانیده است ، جبرئیل به من خبر داد که در بهشت تو همنشین من هستی . )

............................................... 


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۷
  • ۳۲۰ نمایش

باور غلط

۰۷
خرداد

تو این رو انجام بده گناهش گردن من.. وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ﻭ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﺑﺎﺭ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﻧﻤﻰ ﻛﺸﺪ. انعام164-اسراء15-فاطر18

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۵
  • ۳۳۷ نمایش

شکر نعمت

۰۷
خرداد

شکر نعمتلَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ [ ابراهیم 7]

اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!


ناشکری و ناسپاسی، در برابر نعمت‌ها باعث زوال و نابودی آنها می‌شود.


داستانک: در روایتی از امام صادق(علیه السلام) به این مضمون وارد شده که می فرمایند:

من بعد از غذا انگشتان دست خود را می لیسم به‌طوری که می ترسم خادمم مرا در این حالت مشاهده کند و پیش خود فکر کند که این کارم از روی حرص من به غذا می باشد، در حالی‌که این‌گونه نیست.


 امام صادق (علیه السلام) در ادامه ی این روایت، علّت کار خود را ذکر می کند و می فرماید: در گذشته مردمی زندگی می‌کردند که دارای چشمه‌سارها و نعمات فراوان بودند، به‌طوری که آن‌ها از مغز و جوانه گندم برای خودشان، نان درست می کردند؛ ولی آنها به‌خاطر وفور نعمت با نان محل مدفوع کودکانشان را پاک می کردند؛ تا اینکه کوهی از این نانها جمع شده بود...


طولی نکشید که بر اثر ناسپاسی و کفران نعمت، خداوند بر آنها غضب کرد و باران بر آنها نبارید؛ کار به‌جایی کشید که برای همان نان هایی که روزی محل مدفوع کودکانشان را پاک می کردند، صف می کشیدند و آنها را در بین خود با ترازو تقسیم می کردند!! [بحارالانوار، جلد 14، صفحه 144، باب12]


آری کفران نعمت و ناسپاسی، از جمله گناهانی است که عذاب و عقوبت دنیوی آن، زود فرامی‌رسد. حال فکر کنیم ، آیا ما شکر نعمتها را انجام میدهیم؛ شکر امنیت ؛ کشور ؛ رهبر ؛ دین ؛ مذهب و ...

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۴
  • ۳۳۰ نمایش

متن روضه اول (گریز دعای ندبه)

این الطالب بدم المقتول بکربلا...

یا امام زمان کی میای انتقام خون به ناحق ریخته شده جدت غریبت حسین و بگیری

 انتظار خیلی سخته...

اون لحظات آخر عصر عاشورا در خیمه ها چه گذشت... همه منتظر... دل اهل حرم پر از دلهره... اما یه وقت صدای شیحه ذوالجناح آمد ... بعضی ها خوشحال شدند، گفتند اباعبدالله برگشته...

همه از خیمه ها بیرون دویدند     آه ولی سالار زینب را ندیدند...

 اسب بی صاحب ابا عبدالله به خیمه ها برگشت... زین واژگونه... بدن ذوالجناح پر از زخم و نیزه شکته است...

ناله و شیون زنان و کودکان بلند شد...

زبون گرفتن ها شروع شد... یکی می گفت ذوالجناح تو که بی وفا نبودی بابای منو چکار کردی... یکی می گفت ذوالجناح بگو ببینم بابای من تشنه بود آیا آب بهش دادند یا نه... اما زینب خودش رو دوان دوان بالای بلندی رساند... دید در وسط میدان تو گودی قتلگاه یه همهمه ای به پاست... نیزه ها و شمشیرها همه یک جا فرود میاد... آه بدن حسین فاطمه رو تکه تکه کردند... سر  پسر پیغمبر رو از بدنش جدا کردند... نانجیب دستور داد اسبها رو نعل تازه زدند بدن شهدا رو پامال سم اسبان کردند... کاری کردند که وقتی زینب(س) رفت تو گودی قتلگاه، بدن برادر رو نشناخت ... هی این طرف و آن طرف رو نگاه می کرد... یه وقت چشمش به یه بدن بی سر غرق به خون افتاد... متعجبانه ناله زد ... هل انت اخی؟... آیا تو حسین منی...

ای حسین...

زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست    خار و خاشاک زمین محفل و مأوای تو نیست

من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را     از چه بگرفتی کنون بالای نی منزل حسین

....................................................................


متن روضه دوم(گریز دعای ندبه)

این الطالب بدم المقتول بکربلا...

امام زمان کی میای انتقام خون جد غریبت حسین رو بگیری...

آه ... امان از آن ساعتی که ابا عبدالله الحسین در عصر عاشورا تکیه به نیزه غریبی نمود و صدا زد «هل من ناصر یَنصُرُنی... هل من معین یُعینُنی... هل مِن ذابِّ یَذُبُّ مِن حَرَم اهل بیت رسول الله»... آیا کسی هست من و یاری کنه... آیا کسی هست از حرم اهل بیت رسول خدا دفاع کنه... بمیرم برا ی غربت حسین فاطمه... هیچ کسی نبود تا پسر رسول خدا رو یاری کنه... این طرف تو خیمه ها جز زنان و کودکان دیگه کسی نمونده... اون طرف هم بنی امیه و نامردمان کوفه... آمد روبروی خیام صدا زد یا زینب،یا رباب، یا سکینه... علیکُنَّ مِنِّی السَّلام... وصیت ها و سفارش هاشو به اهل خیام گفت، اونها رو به صبر و خویشتن داری سفارش کرد... روانه میدان شد... یه تپه ای بود که هر چند وقتی یک بار ابا عبدالله برمی گشت آنجا و رو به خیمه ها صدا می زد الله اکبر... لا حول و لا قوة الا بالله... یعنی اهل خیام بدونید هنوز حسین زنده است ... امید در دل اهل خیام زنده می شد... اما یه وقت دیر شد و زمانی گذشت و  صدایی از ابا عبدالله نیامد...

طولی نکشید نیزه ای به آسمان بلند شد...

سری به نیزه بلند است در برابر زینب      خدا کند که نباشد سر برادر زینب

ای حسین...

.................................................................


متن روضه سوم امام زمان منتقم کربلا (گریز دعای ندبه)

یک نفر از طواف حج می آید       با ذوالجناح و ذوالفقار کج می آید

آمین خدا برای اللهمّ              عجّل لولیک الفرج می آید

خدایا پس کی می رسد اون جمعه ای که وعده داده ای.... کی می شود که چشمان ما به جمال زیبای امام زمان روشن بشه... انشاء الله بیاد اون صبح جمعه ای که آقا تکیه به خانه کعبه می زنه و صدا می زند؛

الا یا اهل العالم انا المهدی المنتظر... انا صمصام المنتقم...

ای اهل عالم من مهدی ام ...

سپس رو به کربلا می کند و صدا می زند؛

الا یا اهل العالم انّ جدّی الحسین قتلوه عطشانا...

ای اهل عالم من فرزند حسینم... جد من حسین رو با لب تشنه بین دو نهر آب ذبح کردند...

به نیت تعجیل در فرجش، اسم جد غریبش رو آوردیم، هر جا نشستی ناله بزن «یا حسین...»

ای کاش به دشت تشنه باران برسد     از بانگ اناالمهدی او جان برسد

ای کاش که کوته شود این فاصله ها    آدینه انتظار پایان برسد

.................................................................


متن روضه چهارم(گریز دعای ندبه)


چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی       اشکم شبیه خون جگر شد نیامدی

گفتند که جمعه می رسی از راه      عمرم در این قرار به سر شد نیامدی

ای یادگار علی و نور چشم فاطمه      ای آخرین ذخیره طاها نیامدی

یا صاحب الزمان...

آی مردم ... صبح جمعه همه با یه امیدی اومدید و امام زمان و صدا می زنید... خدا امید هیچ بنده ای رو نا امید نکنه... اما بمیرم برای اون آقایی که کنار نهر علقمه امیدش نا امید شد... یا ابالفضل... به اهل حرم قول داده بود آب بیاره... مشک رو پر از آب کرد سوار بر مرکب به سوی خیام حرکت کرد... از روبرو کسی جرئت نداشت بیاد، نانجیبی از پشت درختان حمله کرد و با یک ضربه شمشیر دست راست قمر بنی هاشم رو قطع کرد... مشک رو به دست چپ داد... هنوز امید داشت... دست چپ رو هم قطع کردند... خم شد و مشک را به دندان گرفت ... هنوز در دل امید داشت... اما ناگهان تیری آمد و بر مشک نشست و آبها بروی زمین ریخت... آه امید آقا ابالفضل نا امید شد... از حرکت ایستاد(انگار بدون آب دیگه نمیخواد به خیمه ها برگرده)... تیر دیگری بر چشم قمر بنی هاشم نشست... یه نامردی با عمود آهنین چنان بر فرق ابالفضل زد.... یا امام زمان عموی شما دست در بدن نداره... از بالای اسب با صورت بر زمین افتاد... اینجا بود که صدای ناله ابالفضل بلند شد... «یا اخا ادرک اخاک» ای حسین برادرت را دریاب...

حسین خودش رو بالای سر برادر رساند...

صدا زد داداش؛ پاشو بریم به خیمه    نذار که دشمن به ما بخنده

داداش؛ آب به خیمه نرسید فدای سرت      حسین قامتش خمید فدای سرت

صدا زد حسین قسم ات میدم تا من جان در بدن دارم منو به خیمه نبری... آخه من به سکینه قول داده بودم آب ببرم ولی نشد...

ای حسین...

........................................................


متن روضه پنجم (گریز دعای ندبه)

این الطالب بدم المقتول بکربلا...

صاحب عزا کجایی، کی می شود بیایی         در صبح آشنایی، ای جلوه خدایی

در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی    ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت

از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت     ای منتقم کجایی، گویم سرت سلامت

یا امام زمان من نمیدونم کدوم مصیبت کربلا بیشتر دل شما رو می سوزونه ... اون چه مصیبتیه که در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایید؛ شب و روز در مصیبت جد غریبم حسین گریه می کنم، اگه اشک چشمام تمام بشه خون گریه می کنم... وقتی از امام سجاد(ع) سوال شد در کجای حادثه کربلا بیشتر به شما سخت گذشت، سه بار فرمود؛ الشام الشام الشام. امان از مصیبت اسارت عمه جان شما زینب...

آه بمیرم، برای اون لحظه ای که امام حسین از اسب بر زمین افتاد... تا اون نامردها دیدند دیگه کار آقا تمومه، دیگه توان نداره، هلهله کردند... به سمت خیمه های اباعبدالله هجوم بردند... این زنان و کودکان بی پناه سر به بیابونها گذاشتند... امان از مصیبت اسارت اهل حرم... امان از تازیانه ... امان از زخم زبان و دشنام...

ای حسین...

حسین آرام جانم   حسین روح و روانم

دگر طاقت ندارم     حسین بی تو نمانم

حسین بی تو چه سازم...

****************************************************

منظر دلهای ماست کرب و بلای حسین     مرغ دل ما زند پر به هوای حسین

تشنه گه کربلا مهر و مدد زد به عشق      جنت اعلای دل صحن و سرای حسین

ملک سلیمان بود در نظرش بی بها    هر که گدایی کند پیش گدای حسین

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا     بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده    تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا


.................................................................


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۵ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۷
  • ۴۲۳۷۹ نمایش